نوشته شده توسط : farzaneh

باید فراموشت کنم ، چندیست تمرین می کنم

من می توانم می شود ، آرام تلقین می کنم

با عکس های دیگری تا صبح ، صحبت می کنم

با آن اتاق خویش را ، بیهوده تزئین می کنم

سخت است اما می شود ، در نقش یک عاقل روَم

نه شب دعایت می کنم ، نه صبح نفرین می کنم

حالم نه اصلا خوب نیست ، تا بعد بهتر می شوم

فکری برای این دل ِ تنهای غمگین می کنم

من می پذیرم رفته ای و برنمی گردی همین

خود را برای درک این ، صدبار تحسین می کنم

کم کم ز یادم می روی،اين روزگار و رسم اوست

اين جمله را با تلخي اش ،صد بار تضمين مي كنم

هرچه دعا کردم نشد ، شاید کسی آمین نگفت

حالا تقاضای دلی سرشار از آمین می کنم



:: بازدید از این مطلب : 906
|
امتیاز مطلب : 72
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
تاریخ انتشار : پنج شنبه 10 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : farzaneh
کاش مي دانستي
من سکوتم حرف است
حرف هايم حرف است
خنده هايم حرف است
کاش مي دانستي
مي توانم همه را پيش تو تفسير کنم
کاش مي دانستي
کاش مي فهميدي
کاش و صد کاش نمي ترسيدي
که مبادا دل من پيش دلت گير کند
يا نگاهم تلي از عشق بدستان تو زنجير کند
من کمي زودتر از خيلي دير
مثل نور از شب چشم تو سفر خواهم کرد
تو نترس
سايه ها بوي مرا سوي مشام تو نخواهند آورد
کاش مي دانستي
چه غريبانه به دنبال دلم خواهي گشت
در زماني که براي غربتت سينه دلسوزي نيست
تازه خواهي فهميد
مثل من عاشق مغرور شب افروزي نيست

 

بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar22.com



:: بازدید از این مطلب : 1005
|
امتیاز مطلب : 132
|
تعداد امتیازدهندگان : 35
|
مجموع امتیاز : 35
تاریخ انتشار : پنج شنبه 9 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : farzaneh
يكي آمد كه دنيايش شروعي تازه در من بود

 

پر از احساس موسيقي،شبيه لحن سوسن بود

رديف آرزوهايش كمي تا قسمتي ابري

نگاه ساده اش اما،هميشه صاف و روشن بود

حريم پاك مريم را به كركس ها نمي بخشيد

برايش ناز سنجاقك،هميشه سهم لادن بود

به زخم گل نمي خنديد،مهتابي تر از شب بود

هميشه بود و مي آمد ،ولي از جنس رفتن بود

شبي در شعر من گم شد،كسي كه با غزل آمد

همان ياري كه دنيايش،شروعي تازه در من بود

شبي در عالم مستي،نشستم گريه ها كردم

براي اين دل خسته ي عشقم،شبي تا صبح دعا كردم

دعا كردم كه مهرش برود از دل من

ولي آهسته مي گفتم ،خدايا اشتباه كردم

 



:: بازدید از این مطلب : 978
|
امتیاز مطلب : 108
|
تعداد امتیازدهندگان : 27
|
مجموع امتیاز : 27
تاریخ انتشار : پنج شنبه 8 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : farzaneh

 

رهایم کن برو ای عشق از جانم چه می خواهی

 

 به سوهان غمت روح مرا پیوسته می کاهی

 

مگر جز مهربانی از تو و چشمت چه می خواهم

 

 تو خود از هرکسی بهتر از احساس من آگاهی

 

 نیازی نیست تا پنهان کنی از من نگاهت را

 

 گواهی می دهد قلبم مرا دیگر نمی خواهی

 

 غزل هایم زمانی روی لب های تو جاری بود

 

 ولی امروز در چشمت نمی ارزم پر کاهی

 

 دلم خوش بود گهگاهی برایت شعر می خواندم

 

تو هم سر می زدی آن روزها از کوچه ها گاهی

 

 برو هر جا که می خواهی برو آسوده باش اما

 

مواظب باش مثل من نیفتی در چنین چاهی

 

از اینجا می روم تنها مرا دیگر نخواهی دید

 

نخواهم برد در این راه با خود هیچ همراهی



:: بازدید از این مطلب : 928
|
امتیاز مطلب : 68
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
تاریخ انتشار : پنج شنبه 7 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : farzaneh

 

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

 

ای ستاره ها که بر فراز آسمان
با نگاه خود اشاره گر نشسته اید
ای ستاره ها که از ورای ابرها
بر جهان ما نظاره گر نشسته اید

آری این منم که در دل سکوت شب
نامه های عاشقانه پاره می کنم
ای ستاره ها اگر بمن مدد کنید
دامن از غمش پر از ستاره میکنم

با دلی که بویی از وفا نبرده است
جور بیکرانه و بهانه خوشتر است
در کنار این مصاحبان خودپسند
ناز و عشوه های زیرکانه خوشتر است

ای ستاره ها چه شد که در نگاه من
دیگر آن نشاط و نغمه و ترانه مرد ؟
ای ستاره ها چه شد که بر لبان او
آخر آن نوای گرم عاشقانه مرد ؟

جام باده سر نگون و بسترم تهی
سر نهاده ام به روی نامه های او
سر نهاده ام که در میان این سطور
جستجو کنم نشانی از وفای او

ای ستاره ها مگر شما هم آگهید
از دو رویی و جفای ساکنان خاک
کاینچنین به قلب آسمان نهان شدید
ای ستاره ها ، ستاره های خوب و پاک

من که پشت پا زدم به هر چه که هست و نیست
تا که کام او ز عشق خود روا کنم
لعنت خدا بمن اگر بجز جفا
زین سپس به عاشقان با وفا کنم

ای ستاره ها که همچو قطره های اشک
سر بدامن سیاه شب نهاده اید
ای ستاره ها کز آن جهان جاودان
روزنی بسوی این جهان گشاده اید

رفته است و مهرش از دلم نمی رود
ای ستاره ها ، چه شد که او مرا نخواست ؟
ای ستاره ها ، ستاره ها ، ستاره ها
پس دیار عاشقان جاودان کجاست ؟



:: بازدید از این مطلب : 993
|
امتیاز مطلب : 125
|
تعداد امتیازدهندگان : 36
|
مجموع امتیاز : 36
تاریخ انتشار : چهار شنبه 29 دی 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد